به من نگو قراضه

داستان


آقا خرم حسابدار بازنشسته ای است که حالا با مسافرکشی درون شهری گذران زندگی میکند. از قضا روزی خرم خسیس با مردی که تاجر فرش است آشنا می شود و آقای مسافر شیفته خودرو قراضه وی می شود…